درباره‌ی سوال غیرمنصفانه سام شپارد
منتشر شده در تاریخ ۰۲ مرداد ۱۴۰۳ | سارا خوشابی

درباره‌ی سوال غیرمنصفانه سام شپارد

نوشتن یک داستان چقدر می‌تواند دشوار باشد؟ یا چه چیزی آن‌قدر اهمیت دارد که بشود درباره‌اش داستان نوشت. یا چیزی باید مهم باشد تا تعریفش کرد؟ داستان‌هایی هستند که به اتفاق مهمی می‌پردازند و داستان‌هایی که همه‌ی مسائل مهم را بی‌اهمیت و خرد جلوه می‌دهند. داستان‌هایی هم هستند که اتفاق ندارند ولی به مسائل مهمی می‌پردازند. از این فعل می‌پردازند خوشم نمی‌آید.

داستان کوتاه یک سوال غیرمنصفانه از سام شپارد را سارا سعیدی پیشنهاد داد که من دیالوگ نوشتن یاد بگیرم. داستان جالبی بود. هزار رو داشت. به نظر من داستان باید اینطور باشد. از هر طرف نگاهش کنی یک زنجیره‌ی علت و معلولی درست و کامل ببینی. زنجیرهایی که بهم ربط ندارند. دختر از تجاوز می‌ترسد و در موقعیتی قرار می‌گیرد که ما می‌ترسیم ممکن است بهش تجاوز بشود یا حتا بمیرد. نمی‌دانم کدام بدتر است. تجاوز یا مرگ. پس از مرگ ممکن است بتوانم جواب این سوال را بفهمم ولی نمی‌توانم برایتان بنویسم. چرا که هنوز هیچ مرده‌ای نتوانسته است تجربیاتش را بنویسد و تصور کنید اگر یک روز راهی برایش پیدا شود چه داستان‌هایی که نخواهیم خواند. بدون تجربه جواب دادن فقط حدس و گمان بی‌ارزش است.

از یک زاویه‌ی دیگر که… الان یادم می‌آید چه بود. یکی تجاوز بود یکی هم شباهت فامیل‌هایی که از همه جای خانه سر در می‌آورند به سارها. سارهای مزاحم و خنگ که مرد از کشتنشان لذت می‌برده است. شاید هم نمی‌کشته. شاید این داستان را از خودش دراورده و فقط آرزویش را داشته است. مثل برخوردی که با پسرک توی فروشگاه داشت. می‌گویند نباید بنویسیم توی. باید بنویسیم در. مثل برخوردی که با پسرک در فروشگاه داشت. کمی عجیب به نظر می‌رسد ولی عادت می‌کنیم. یکی دیگر هم می‌گفت راحت بنویس توی و از عنصری شاهد آورد که «هرچند همی شورد تویش نشود کم». پس مرد توی فروشگاه رنگین‌کمان که احتمالن تنها فروشگاهی‌ست که یکشنبه باز است دنبال ریحانی می‌گردد که زنش با ادااطوار آخرین دسته‌اش را زیر بینی‌اش گرفته بوده است و تاکید کرده تازه باشد. به پسرک توی فروشگاه زل می‌زند و چون فقط او و پسرک در فروشگاه هستند بسرش می‌زند آنجا را برای ریحان بهم بریزد. انتظار که ندارید همه‌ی داستان را برایتان تعریف کنم؟ از این داستان همین‌ها دستگیرم شد، این که ارتباط با دیگران شکل نمی‌گیرد و به خانه که برمی‌گردد معلوم می‌شود آهان پس ریحان نیاز نداشته‌اند.

این نوشته رابه اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + = 16