متن زایا: داستان کوتاه نقش روی دیوار ویرجینیا ولف
داستان نقش روی دیوار ویرجینیا ولف با تاریخ تقریبن دقیقی آغاز میشود. «نخستين بار شايد در نيمههاي ژانويه سال جاری بود كه…» خیلی زود سراغ موضوع اصلی داستان میرود که همان عنوان داستان است. «تا سرم را بلند كردم چشمم به نقش روی ديوار افتاد.» تا پایان داستان با پرسش