پوست انداختن با نظریه‌ی دریافت
منتشر شده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ | سارا خوشابی

پوست انداختن با نظریه‌ی دریافت

دارم پوست میندازم.

دست کم دو معنا از این جمله برداشت می‌شود. من مار هستم و دارم پوست میندازم. یا در گذر از مرحله‌ای دشوار، رنج می‌کشم.

طبق نظریه‌ی دریافت سه راه برای رمزگشایی این جمله داریم:

  • قصد نویسنده – برای رسیدن به قصد من یا باید از خودم بپرسید یا ادامه‌ی متن را بخوانید. دارم پوست میندازم، کنار لبم پوسته شده است. شاید در زندگی پیشینم مار بوده‌ام. کرم‌پودر روی صورتم نمی‌نشیند.
  • رمزگشایی توافقی – پوسته شدن صورتم را می‌پذیرید ولی معنای کنایی را هم دور از ذهن نمی‌دانید.
  • رمزگشایی تقابلی –  معنای گذر از مرحله‌ای دشوار و پوست انداختن کنایی را جایگزین می‌کنید.

 

استوارت هال در توضیح نظریه‌ی دریافت می‌گوید معنا به پس‌زمینه‌ی فرهنگی فرد وابسته‌است. پس‌زمینه، می‌تواند توضیح بدهد که چطور بعضی خوانندگان قرائت خاصی از متن را می‌پذیرند در حالی‌که دیگران ردش می‌کنند. با اینکه نویسنده، متن را به روش خاصی رمزگذاری می‌کند، خواننده آن را در مفهومی کمی متفاوت، رمزگشایی می‌کند.  آن‌چیزی که هال، حاشیه‌ی فهم می‌خواند.

هال معتقد است که معنا، زمانی که محتوا تولید می‌شود، خلق نمی‌شود؛ معنا زمانی خلق می‌شود که مخاطب شروع به تفسیر متن می‌کند.

نقد من بر این دسته بندی، قصد نویسنده است. من نمی‌توانم مطمئن باشم قصد کنایی از جمله‌ام ندارم. کنایه هوس‌انگیز است. دام است. گاهی وسوسه می‌شوم متنم از یک گزارش ساده از وضع پوستم به معنایی استعلایی و ارزشمند برسد. گویا معنای جهان، والاتر از وضع پوست من است. البته خودداری می‌کنم و پوست‌انداختن را بیشتر توضیح می‌دهم ولی هنوز نمی‌توانم مطمئن باشم رد وسوسه‌ام در نوشتارم نیست. نوشتن بدون ارجاع به معنایی بیرون از متن ممکن نیست و فرار از چرخه‌ی بی‌پایان دلالت اگر ناممکن نباشد، دشوار است.

درهرحال نویسنده هم در همان چهارچوب ارجاعی می‌اندیشد و تجربه‌ی زیسته، رسانه، کلان‌روایت‌ها و منابع دیگر در پندارش نقش دارند.

براساس نظریه‌ی دریافت، پیام گشوده  است، بدین معنا که می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد. لذا این دریافت‌کنندگان پیام هستند که با توجه به متن پیام و زمینه‌های فرهنگی خویش دست به تعبیر و تفسیر پیام می‌زنند.

پینوشت- در نظریه‌ی دریافت سه حالت برای رمزگشایی یک متن داریم:

۱. رمزگشایی مسلط/هژمونیک، که در این رمزگشایی مخاطب با همان خوانش متن را رمزگشایی می‌کند. (چهارچوب مسلطی که توسط تولیدکننده به متن داده شده است توسط مخاطب پذیرفته می‌شود.)

۲. رمزگشایی توافقی که در این نوع رمزگشایی مخاطب چهارچوب ارجاعی ارائه‌شده از سوی رسانه را می‌پذیرد، ولی با بخش‌هایی از روایت همسو نیست. بنابراین آن را با اطلاعاتی از زندگی روزمره، تجربه‌ی زیسته، رسانه‌ها و هر منبع دیگر جایگزین می‌کند.

۳. رمزگشایی تقابلی (تضاد)، که در این رمزگشایی چهارچوب ارائه شده را مخاطب نمی‌پذیرد و چهارچوب ارجاعی دیگر را جایگزین می‌کند.

این نوشته رابه اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + 2 =