پرش به محتوا
خانه » صفحه اصلی » تمرین‌های نویسندگی لذت‌بخش و مفید

تمرین‌های نویسندگی لذت‌بخش و مفید

تمرین سه‌جمله

هر زمان از روز یک دقیقه وقت بگذار و سه جمله بنویس. هرچه به ذهنت رسید بدون سخت‌گیری بنویس. شماره هم بزن. 

نمونه‌ی تمرین:

۱-   عاشق خورشید شده بود. روز عشق می‌ورزید و شب شعر می‌گفت.

۲-   برای من فرقی ندارد امشب کرج برویم یا نه ولی بی‌برنامگی آزارنده است.

۳-   من برای توانایی‌هایم قدردان هستم. 

دستاوردهای شخصی از تمرین:

پیش‌تر وقتی منتظر دخترم بودم تا از آموزشگاه بیرون بیاید در شبکه‌های اجتماعی پرسه می‌زدم ولی حالا نوت گوشی را باز می‌کنم و سه جمله می‌نویسم. گاهی دیدن یک پست اینستاگرامی احساسات بدی در من ایجاد می‌کند و روزم را خراب می‌کند. باتوجه به اینکه من اگر از راه راست خارج شوم بازگشت به مسیر برایم قدری دشوار و زمانبر است حتا اگر سه جمله‌ی بی‌فایده هم نوشته باشم با دوری از فضای مجازی یک هیچ جلو افتاده‌ام. صبح تا شبمان پر است از این خرده‌زمان‌های به ظاهر بی‌اهمیت. گاهی در این سه‌جمله‌ها ایده‌ی داستانی شکل می‌گیرد. گاهی در تصمیمی تردید داریم و با سه جمله تفکر روی کاغذ مسئله برایمان روشن می‌شود. برای برنامه‌ریزی، سپاسگزاری و رها شدن از احساسات منفی هم می‌توانیم از این سه جمله‌ها بهره ببریم. 

تمرین کلمه‌برداری

هنگام خواندن کتاب‌ها یا شنیدن سخنرانی یا حتا وقتی فیلم می‌بینید کلمات و عباراتی که برایتان تازه و مطلوب هستند را یادداشت کنید. در مرحله‌ی بعدی باید متن یا جملاتی بنویسید که از این کلمات در آن استفاده شده باشد. 

نمونه‌ی تمرین:

   متن زیر با کلمات (ژرفنا- زنجیر- تهی- شیدایی- شکیبایی) نوشته شده است.

   به نوشتن نامه‌های عبث و بی‌سروته برای تو خو گرفته‌ام. سایه‌ات دلم را سیاه کرده است. در ژرفنای این ظلمات٬ کز کرده منتظرم. بیشتر از انتظار. چشم‌به‌راه شعاع نوری که به یادم بیاورد از یادت نرفته‌ام. این سایه این حضور بی‌حضور دلم را سیاه کرده است. دل سیاه را قطع می‌کنم تا جانم را نجات دهم. تا آزاد شوم. آزادی آرزوی دست‌نیافتنی. هیچ اسیری هرگز رها نمی‌شود. رد زنجیرها برای ابد روی پوست می‌ماند. خلاص می‌شود ولی رها نه. رهایی پاک است. یک لکه هم ندارد. جای خالی دلم٬ تهی و خون‌آلود مرا فریاد می‌زند: شیدایی که به شکیبایی دچار است.

دستاوردهای شخصی از تمرین:

کلمه‌برداری را مثل یک بازی انجام می‌دهم. وقتی حوصله‌ام ته کشیده سراغش می‌روم و از متنی که شکل گرفته شگفت‌زده می‌شوم. نوشتن یک متن برای کلمه مثل دوختن کت برای دکمه به نظر می‌رسد ولی نتایج فوق‌العاده‌ای دارد. جز افزایش دایره‌ی واژگان که اولین دستاورد این تمرین است برای من کاری که ذهنم در عین بی‌حوصلگی و خالی بودن از هر ایده‌ای با این کلمات می‌کند بسیار الهام‌بخش است. 

صفحات صبحگاهی

این تمرین بسیار ساده است. صبحگاه بلافاصله پس از بیدار شدن روی کاغذ سه صفحه بنویسید. ویرایش نکنید. 

نمونه‌ی تمرین:

صفحات صبحگاهی را برای انتشار نمی‌نویسیم. چون باید سریع و بدون در نظر گرفتن مصلحت‌اندیشی نوشته شوند. ولی بخشی از صفحات صبحگاهی قدیمیم را این‌جا می‌نویسم که قالب پست شلخته نشود. 

    این نوشتن سرصبح حس عجیبی دارد. من مثل این است که مغزم پنچر شده یا مثل بادکنکی که بچه‌ها باد می‌کنند و ول می‌کنند بیخودی به هر طرف می‌رود. حتا املای کلمات را با تردید به خاطر می‌آورم. مرغی شده‌ام که سرش روی تنش نیست اما راه می‌رود. سر مرغ است یا تن؟ الان مرغ بی‌سر مانده یا بی‌تن؟ تمام اردیبهشت باران آمد. خب بابا فهمیدیم بلدی بباری تمام کن دیگر.

دستاوردهای شخصی از تمرین:

شاید نوشتن صفحات صبحگاهی در نگاه اول تمرین نویسندگی به حساب نیاید ولی روزهایی بوده که از تمام ادعای نویسندگیِ من فقط همین صفحات برجا مانده بوده است. نوشتن صفحات صبحگاهی عادتی‌ست که یادم میندازد هنوز در مسیر اهدافم قرار دارم. من زیاد کابوس می‌بینم و نوشتن از این کابوس‌ها در ابتدای روز آنها را از سرم بیرون می‌کند و دیگر تا نیمه‌ی روز ذهنم با آشفته‌خواب‌هایم درگیر نیست. خیلی اتفاق افتاده که از کسی دلخور بوده‌ام و نوشتن چند خط حالم را بهتر کرده است. این صفحه‌ها گاهی نامه می‌شوند و گاهی یک گزارش از اتفاقی که در روز گذشته افتاده است. آزادیِ جاری در صفحات صبحگاهی برایم هیجان‌انگیز است. 

1 دیدگاه دربارهٔ «تمرین‌های نویسندگی لذت‌بخش و مفید»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 44 = 52